مکن ای دل که عشق کار تو نیست


مکن ای دل که عشق کار تو نیست

مکن ای دل که عشق کار تو نیست


بار خود را ببر که بار تو نیست

بار خود را ببر که بار تو نیست
بار خود را ببر که بار تو نیست
مردی از عشق و در غم دگری
مردی از عشق و در غم دگری
مردی از عشق و در غم دگری
گرچه این هم به اختیار تو نیست
گرچه این هم به اختیار تو نیست
گرچه این هم به اختیار تو نیست
دیده راز تو فاش کرد ازآنک
دیده راز تو فاش کرد ازآنک
دیده راز تو فاش کرد ازآنک
دیده در عشق رازدار تو نیست
دیده در عشق رازدار تو نیست
دیده در عشق رازدار تو نیست
نوبهار آمد و جهان بشکفت
نوبهار آمد و جهان بشکفت
نوبهار آمد و جهان بشکفت
زان ترا چه چو نوبهار تو نیست
زان ترا چه چو نوبهار تو نیست
زان ترا چه چو نوبهار تو نیست